تکلیف مالایطاق

۱) تکلیف مالایطاق (تکلیف بما لا یطاق)، یعنی تکلیفی بیش از طاقت و توان شخص. این تعبیر اصطلاحی فقهی است. معمولن بعد از این عبارت، تعبیر میآید که میگوید، تکلیف ما لا یطاق قبیح است! این نتیجه عقلی یعنی زشت است که بر کسی، فردی، پدیده ای و نهادی و و و تکلیفی بار کنیم که از عهده او خارج است این در خصوص مکلًِف (تکلیف کننده)

درخصوص مکلًّف (مورد خطاب تکلیف) هم منطقی است که چنانچه مورد چنین تکلیفی قرار بگیرد، یا آن را صراحتا انجام نمیدهد. اگر کمی با خودش روراست نباشد، برای عدم انجام آن به اصطلاح عامه کلاه شرعی پیدا میکند و یا ماهیت امر را به گونه ای تغییر میدهد که عمل در تطابق با تکلیف قرار گیرد.

این اصطلاحات در واقع عبارات گزیده شده توسط فقها برای مفاهیمی هستند که من در اینجا با آن “مفاهیم” کار دارم.

۲) فوتبال اساساً ورزشی درگیرانه، پر برخورد و پر از تعارض و تضاد است. این ویژگی ها بیرون زمین و در بین طرفدارانش نیز خودش را نشان میدهد.

نمیخواهم بگویم چون چنین ورزشی است، پس هر برخوردی بیرون و درون زمین مجاز است. خیر! چارچوبهایی این برخوردها را تعدیل میکند و البته باید بکند. ولی این چارچوبها فوتبال را از فوتبال بودنش خالی نمیکند. و نباید هم بکند. چون در این صورت جذابیت فوتبال از بین می رود.

۳) این تضاد و تعارض در دو سطح سرزمینی و فرا سرزمینی وجود دارد.
تفکیک این دو سطح هم ساده است.مثالی بزنم: یکجا یازده نفر زیر پرچمی سه رنگ در مقابل یازده نفر دیگر صف می بندند، این سطحی فرا سرزمینی است و به همین دلیل نتیجه اش هیچ وقت تیتر و تیزر و شعار برای بخشی از افراد یک سرزمین علیه بخش دیگر نمی شود. مثلن اگر ایران در یک بازی ۶ گل به کره.ج بزند هیچ وقت طرفداران پرسپولیس آن را به رخ تراکتوری ها نمیکشند. درآمدی هم از برد باشد، برای تمام ملت است.

اما یک جا (به فرض) همان یازده نفر زیر پرچمی تک رنگ در برابر یازده نفر دیگر صف می بندند! اینجا دیگر موضوع فرق دارد. اگر یک سال تیمی برنده شود و فینال برود، این موصوع تیتر و تیزر می شود به نفع بخشی از افراد یک سرزمین، علیه بخش دیگر. درآمدی هم از بردها حاصل شود، برای تمام ملت نیست!
مثلن اگر سپاهان فینالیست آسیا شود، همیشه در بازی با ذوب آهن آن را به رخ طرفداران ذوب آهن می کشد.

۴) پایه های فوتبال تاب و توانِ تحمل شعارهای وحدت آفرین را ندارد. به تعبیر دیگری وحدت آفرینی برای فوتبال تکلیفی مالایطاق آن است. اصرار بر آن، فوتبال را از ماهیت خود خارج و به ورزشی بی روح تبدیل میکند.