دهه سوم تیر ماه 1399 گزارشی با این مضمون که “به علت وضع بد اقتصادی در سه ماهه اخیر تعداد سارقان “بار اولی” با سارقان “سابقه دار” مساوی شده است” این یعنی پنجاه درصد سارقان دستگیر شده، سرقت اولی هستند.
انتشار ویدئوی حمله اخیر سارقین مجهز به سلاح سرد به علی دایی این بحث را مجددا مطرح و سوژه روز برخی تحلیل های حقوقی و جامعه شناسی کرد.
با هم نگاهی دقیق به این خبر داشته باشیم.
بد تر شدن وضعیت اقتصاد در ماه های اخیر غیر قابل کتمان است. بالا بودن آمار سارقان بار اولی هم خبری شوکه کننده است. در نگاه اول ارتباطی منطقی بین این دو موضوع وجود دارد. رشد عجیب سرقت اولی ها به دلیل اوضاع بد اقتصادی.
اما اجازه بدهید کمی عقب تر بیاییم. به سال گذشته…
مطابق گزارش رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ، سال گذشته چهل و پنج درصد سارقان، بار اولی و پنجاه و پنج درصد آنها سابقه دار بوده اند. از کنار هم قرار دادن این دو کمی تندی آمار سابق تعدیل می شود و می بینیم که این رشد چیزی حدود پنج درصد بوده است.
بازهم برگردیم به تاریخ گزارش و از آنجا دو ماه عقب بیایم. یعنی زمان تصویب قانون کاهش مجازات حبس تعزیری (مصوب 23/2/1399).
مطابق این قانون سرقتهایی هایی که مال مسروقه کمتر از بیست میلیون تومان ارزش داشته باشد (سرقت خرد) و سارق فاقد سابقه مؤثر کیفری باشد (بار اولی باشد) قابل گذشت است یعنی اگر کسی که مالش سرقت شده است رضایت بدهد یا اصلن شکایت نکند فرد سارق مجازات نمی شود. این در حالی است که قبل از این چنین جرمی به طور مطلق شش ماه تا سه سال حبس داشت.
معتقدم که بزهکاران در پیدا کردن راه دور زدن قانون انسانهای هوشمندی هستند! برای همین احتمالن رغبت به انجام سرقت خرد توسط کسانی که فاقد سابقه هستند گزینه جذاب تری برای گروه های بزهکار خواهد بود و این هم می تواند یک عامل در افزایش این آمار باشد.
مؤلفه دیگری را هم می توان در نظر گرفت: اساسن سارقان حرفه ای به خاطر کسب تجربه در سرقت های سابق، احتمال گرفتار شدنشان کمتر از بار اولی ها است برای همین نسبت بین این دو دسته روز به روز در حال کاهش است. همچنین بار اولی ها به سمت سرقت های کوچک خیابانی می روند و با توجه به شلوغی معابر و دوربین های متعدد مدار بسته در خیابان ها احتمال شناسایی آنها بیشتر است بر خلاف سارقان حرفه ای که برنامه ی سرقت های بزرگ تر دارند و تدابیر لازم را هم در این خصوص اتخاذ می کنند.
روی تعطیلی مدارس و تشکیل احتمالی گروه های جوان بزهکاری و همچنین
-
عدم استفاده از جنبه های صحیح سرگرمی و آموزشی رسانه ها (مثل رسانه ملی) هم می تواند از عوامل مؤثر باشد
نتیجه گیری:
1) توجه ابتدایی به آمار می تواند ما را به خطا انداخته و نهایتن در تصمیم گیری ها دچار اشتباه کند. بطور مثال اگر پلیس ریشه این معضل را وضع اقتصادی بداند ممکن است به این نتیجه برسد که اصلاح اوضاع اقتصاد از حیطه اختیار ما خارج است بنابراین صبر کنیم تا اوضاع اقتصاد بهبود یابد!!!
2) معضلات (معلولات) تنها یک علت ندارند. علت ها هستند که معلولی را ایجاد می کنند. پرداختن به یک علت و عدم توجه به همه علت ها نمی تواند در حل مشکل راهگشا باشد. چه بسا علت هایی وجود دارند که راحت تر قابل حل باشند که به آنها توجه لازم را نداریم.نتیجه گیری غلط:
1) اوضاع اقتصاد خوب است و اثری در افزایش سرقت ها ندارد.
2) وزن تمام علت ها برای افزایش سرقت و یا کاهش نسبت بین دستگیری سارقان بار اولی و سابقه دار یکسان است.
نظرات